-
[ بدون عنوان ]
جمعه 22 مهرماه سال 1384 19:09
درود بر دوستان خوبم امیدوارم که حال همگی خوب خوب باشه. از لطف همه شما دوستان ممنونم که این قدر به من لطف داشتید و به من سر میزدید و امیدوارم که باز هم حضور گرمتون رو در کنارم احساس کنم. راستش من یک مدتی نبودم که دلیلش هم مسائل کاری بود. یک مدتی هم از نوشتن و از این جور چیز ها دور بودم. ولی امیدوارم که از این به بعد...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 خردادماه سال 1384 08:24
تنها در تنها و تنها روی صندلی که از خودم تنها تر می ببینمش آرامیده ام نشسته ام" آرام وآرام میاندیشم به زندگی بی رنگ خودم که با آه ها و آه ها لبریز شده لبریز از اه هایی که همیشه از فکر کردن به آنها میگریختم و هنوز هم میگریزم میگریزم از سر در گمی خودم میگریزم از پاک نبودن نگاه کودکی به یک پروانه میگریزم از ندیدن غنچه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 خردادماه سال 1384 01:12
پشت سر پشت سر فکر زمین بارانی است پشت سربرسر دیوار بلند دریا گردیست پشت سر خاک نشسته است بر موج" بر رود "بر یاد پشت سر خاطره بال کلاغی است که در پیچش باد در به در در پی آواز درخت است پشت سر موج نمیاید بر سر شنهایی که روزی تنها همدمشان هو هو وخنکای تلاطم دریا بود پشت سر خاطره روز نگاه هم زیر گرد تدبیر مدفون است. پشت سر...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1384 07:43
آزاد در کدامین نقطه از افکار بشر" سپید آزادی جریان دارد برای رفتن به ناممکن هایی که ممکنند؟ به راستی تا به کی باید سیب سرخ آزادی را دست نخورده نگاه داشت؟ و تا چه وقت باید در حسرت رویایی بود که در مسیرمان زیر پا میگزاریمش و در دورها جستجویش میکنیم؟ راه را پیداست و چه زلال. ای کاش ای کاش در جستجوی افکار زمان رویاها زنده...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1384 05:34
راه راه را پیداست بر من بیدار تازه دیروز دیروزم در من پیداست " روشن تر از صدای ماهی های کنار من حال من مسافر دیروزم دیروز تن رویاهای آشنای او که با من بود ومن هنوز هم در تازگی صدای سیمهای گیتارش مینوازم موسیقی دوست داشتن را برای او مینوازم تا روح " تا جان "و تا بیدار احساس دوستی و دوستی را مبینم که چگونه با من در مسیر...